تامین حقوق کارگر، تجلیل از روز کارگر است
عبدالو کیل کوچی عبدالو کیل کوچی

مادامیکه بشر پا به هستی گذاشت وانسان آفریده شد ، طبعیست که برای زنده ماندن خود میباسست  بجنبد ، کار کند ، تا بخورد ،بنوشد ، بپوشد وبخاطر بقایش مفکوره نیاز به ابزار وکالا بوجود آمد تا در برابر گرسنگی ، سردی  وگرمی ، آفات طبیعی وحملات بیرونی از خود دفاع کرده بتواند وآنگاه دانست که دسترسی به آن از طریق کار ومبارزه ممکن میشود.که بر بنیاد آن ضرورت کار ومکلفیت کار گری مشخص گردید . تا رفته رفته  کار خصلت همگانی را بخود گرفته وطی یک پروسه زمانی در نتیجه کار مشترک ودفاع مشترک طرح بنای  جامعه بوجود آمد ومفکوره زیست با همی در پیش کشیده شد .درآن برهه تاریخ انسان این را درک کرد که انسان تنها با داشتن جامعه ودر بین جامعه میتواند بمثابه انسان زندگی کند .بقول معروف انسانها در مراحل بدو پیدایش بطور دسته جمعی ویکسان حرکت  کرده وبکار مشترک میپرداختند .آنان در اثر کار ومبارزه بمثابه ایجاد گران نعمات مادی وسازندگان تاریخ زمینه ساز تمدن وفرهنگ عصر خویش گردیده اند .که با گذشت زمان پروسه تکامل تمدن ها در قلب سده ها راه خود را بسوی آینده درخشانتری پیمود . لهذا بر پایه دلایل فوق گفته میتوان که در مراحل اول، کار، نخستین شغل وسازندگی خصلت عمومی انسانها بوده که در تمام عرصه ها از شکار گرفته تا زراعت وصنعت را در برداشت  که در پروسه های بعدی مراحل تکاملی انسان مواقف زورمند وضعیف ، توانا وناتوان ، جای کار دسته جمعی را گرفته ودراثر تقسیم غیر عادلانه نعمات مادی وتولید، شیوه تولید بگونه دیگری ظهور کرد تا جامعه به کارگر وکار فرما منقسم گردید  .ودرنتیجه بجای روابط عادلانه کار وتولید روابط غیر عادلانه انسان با تولید  بوجود آمد .وپا بپای استثمار، طبقات  ظهور کرد .وشیوه های مشترک تولید به شیوه های گروهی وشخصی تولید مبدل گردیده وشیوه غیر عادلانه تولید بر جامعه تحمیل گردید وکارگر وکار فرما بوجود آمد .وبا دسترسی انسان به تکنالوژی پیشرفته  ، ماشین ها نیز برغم انکشاف تولید وسیله استثمار قرار گرفتند .ولی فراموش نباید کرد که این همه شگوفایی تخنیک وتوانایی اقتصادی حاصل دست وبازوی توانای کارگران میباشد که علی الرغم رنج واستثمار وبهره دهی در ساختمان جامعه جدید نقش اساسی را ایفا میکنند . پس به این نتیجه میرسیم  که روز کار گر نتنها بروز اول ماه می  را که به آن مسمی ساخته اند تعلق میگیرد بلکه دست کار انسان از بدو پیدایش تا اکنون ، ورفاهیت همگانی و پیشرفت های چشمگیر صنعتی بیانگر آنست که کارگران هستند که تاریخ را آفریدند وتکاملش بخشیده اند .پس گفته میتوان که مراحل تکاملی تاریخ محصول کار انسان  و به معنی دقیق کلمه کارگر است .

واما در گوشه ونقاط دنیا با توجه به وضعیت جاری در کشور های  مختلف جهان ، کارگران از موجودیت کار اضافی طاقت فرسا وکمبود معشیت  رنج می برند . ودر بعضی از کشور ها ، کارگران از نبود کار ومشاغل در فقر دایمی بسر میبرند وهمواره با عاملین اوضاع دشوار زندگی شان دست وپنجه نرم میکنند .

از جمله ما بکشوری تعلق داریم که در قرن بیست ویکم  هنوز در آن کشور مسئله نان حل نگردیده است چه رسد به تامین پنج اصل اساسی ونخستین شرایط زندگی ؟ در کشور ما افغانستان در اثر جنگ های سی ساله خان ومانسوز بسیاری منابع تولیدی را حریق ساختند ودربسیاری آز آنها قفل های سنگین انداخته دروازه کار وتولید رابروی کارگران بستند .وعقبگرایان ودشمنان ترقی وتعالی وطن ، کشور مارا به بازار مستهلکین تولیدات همسایگان مبدل ساختند .که در نتیجه آن دست هزاران کارگر ماهر را از کار گرفته وجنبش کارگری را که تاریخ آن با مبارزات آزادی خواهی سده ها پیوند داشت وبا مارش ظفر نمون کارگران زنجیر شکن نساجی گلبهار به پیشوایی عبدالقدوس کارگر  ومارش ظفرنمون کارگران دلیر نفت وگاز شبر غان ، پلخمری ، جنگلک وپل چرخی ودها فابریکه خوردوبزرگ کشور به پیشوایی جریان پیشاهنگ طبقه کارگر  وسایر زحمتکشان قوام یافته بود خفه ساخته وبه اینرتیب آب به آسیاب دشمنان افغانستان ریختند وپاداش گرفتند .

همین اکنون هزاران هزار کارگر ماهر کشور از بنود کار در شرایط فقر عمومی بسر می برند .آنان بخاطر تامین حیات شان کار می خواهند وجان میدهند .آنان برای صلح وثبات در کشور ونوسازی وطن شان آماده کار وپیکار هستند ولی بدلایل گوناگون سوالات تاریخی آنها تا هنوز پاسخ نیافته است

طوریکه معلوم میشود عقبگرایان از نام کارگر میهراسند وحتی جرآت  آن را ندارند تا نام کارگر رابر سر زبانها بیاورند .وکارگران دورانساز کشور ما را به بهانه های رنگارنگ گرسنه وبیکار نگه میدارند . آیا این را عیب نمیدانند که در دوران کاری این خادمان وطن هزاران کارگر جوان کشور ما در خاک های بیگانه همسایه بخصوص ایران وپاکستان برای بدست آوردن لقمه نانی در خطر مرگ قرار دارند .ودرداخل کشور وضع کارگران نیز مسیر قهقرایی خود را می پیماید . ولی در بخش دیگری  دیده میشود که با ارج گذاشتن به مقام کارگر صرفا  بتجلیل یک روز بنام کارگر بسنده میشود .در حالیکه کار تحصیل واتحاد شعار روز دولت داران است .پس برای رفع معضله کارگر در کشوری مثل افغانستان که دارای نیروی فراوان بشری ، منابع سرشار طبعی ، وزمین حاصلخیز است منتظر چه میباشند که کارگران کشور ما درفقر مرض بیکاری وبی سرپناهی بسر میبرند . کجاست گوش شنوای که فریاد کارگران رابشنود در وطن ما به نسبت دوام جنگ سی ساله ومداخلات  بعضی همسایه گان هزاران هزار طفل صغیر ومعصوم کارگران ، دهقانان  ، وپیشه وران از درد ورنج مصیبت بی نانی ، بیدوایی در بین مرگ وزندگی قرار دارند وآنانیکه در پیش چشمان کارگران  کار خانه های شان را به آتش کشیدند ودین را بزار تحکیم قدرت خود دانسته ونان کارگران را از حلقوم شان بیرون کشیدند وفریاد های کارگران ودهقانان رادرگلو های شان خفه ساختند  ودست کار گر را از کارخانه کوتاه وبسوی گدایی دراز کردند .این درد جانکاهیست که وجود انسان را میسوزاند

یکی از فاجعه بار ترین این وضعیت، قفل انداختن بدروازه نساجی گلبهار این دستگاه بی نظیر وتاریخی بود که در زمان تسلیمی ولایت کاپیسا در سالهای جنگ به عنوان پیش شرط تفاهم در ایجاد صلح بود .که ارگان های دولتی وقت آنجارا ترک گفتند . همه میدانند که پیامد آن چه بود این یکی از دست آورد های آنانی بود که  دست پانزده هزار  کارگر را از کار گرفتند واطفال آنان را از حق لقمه نان محروم ساختند ودر اکثر نقاط کشور فقر وگرسنگی را به ارمغان آوردند. آنان به خود قصر وبه دیگران اجر خواستند . وآیا از قصر های بلند، خیمه های مندرس بیچارگان ویتیمان ومظلومان را گاهی دیده اند ؟اگر به فرض محال هم دیده باشند پس چه شد این همه ملیارد ها دالری که امریکا وجامعه جهانی برای افغانستان در سالهای اخیر کمک کردند . همه میدانند که امریکا واروپا به افغانستان کمک میکنند ولی  سوال این است که چرا دست گرسنگان به لقمه نانی ودست کارگران به کسب وکاری  وپای  خیمه نشینان به خانه ای نمیرسد . باید برای رفع این مشکلات  راه حل هایی اصولی وقانونمند جستوجو گردد به نظر این جانب یکی از راهای حل آنست که کارگران در مطابقت به ارزش های قانون اساسی افغانستان میباید متحد گردند ودر باز سازی وطن وبخصوص فابریکات ودستگاهای تولیدی همکاری نمایند واز ابتکارات وتجارب گرانبهای شان در جهت اتحاد وهمبستگی ، کار وخلاقیت وسازندگی متحدانه بکوشند . آنگاه روز کار گر بمثابه جشن بزرگ شادی آفرین همه  دلها خواهد گردید .


May 1st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي